عشق من و سعیدعشق من و سعید، تا این لحظه: 11 سال و 24 روز سن داره
باباسعیدباباسعید، تا این لحظه: 37 سال و 9 ماه سن داره
مامان عاطیمامان عاطی، تا این لحظه: 33 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره
فرشته آسمونی مافرشته آسمونی ما، تا این لحظه: 7 سال و 23 روز سن داره
هم خونه شدن ماهم خونه شدن ما، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

زندگی من وسعید و ...

من عاشق بابا سعیدتم عسلم

سلام نفسم دیروز ناهار رفتیم خونه مامانی،بابا سعید ساعت دو رفت سرکار ماهم رفتیم خونه خاله محبوبه،ان شاء الله 20روز دیگه نی نی کوچولوش به دنیا میاد.تاساعت ده شب خونشون بودیم.یکم کاراشو راست و ریس کردیم بعد عمو سعید و خاله مرضیه منو رسوندن خونه.نتونستم بخوابم .شبایی که بابایی سرکاره خیلی بهم سخت میگذره راستشو بخای یکم میترسم کاش بابایی تهاییمو درک کنه و قبول کنه که شما رو داشته باشیم مطمئنم با وجود شما ترس منم کم میشه صبح که برانماز پاشدیم دیدم سرما خوردم خیلی ناراحت شدم اصلا حال نداشتم برم شرکت اما مجبور بودم چند دقیقه پیش بابایی بهم زنگ زد کلی انرژی مثبت بهم داد سعید جونم دیوونه وار دوست دارم... ...
26 آذر 1393

اولین گام...

ماه پیش رفتم آزمایش های پیش از بارداری روز یکشنبه 23آذر رفتم پیش دکتر ترحمی، کلی منو دعوا کرد که چرا باردار نمیشی منم گفتم شوهرم راضی نمیشه گفت الان شرایط جسمیت عالیه باید هرچه زودتر باردار بشی بابایی سرکار بود تنها رفتم.تو راه برگشت کلی با خودم فکر کردم.من دوست دارم هرچه زودتر شما بیای تو زندگی مون.اما بابایی هنوز آمادگی نداره شب که بابایی از سرکار اومد بهش گفتم باید بچه دار شیم گفت باشه ایشالا یک ماه دیگه اقدام میکنیم باور نمیکنی صبح که رفتم سرکار یه حس خاصی داشتم بابایی که زنگ زد گفتم حرف دیشبت جدی بود؟گفت:فعلا چند ماهی باشه فکرامون رو بکنیم بعد کلافه شدم.نمیدونم چیکار کنم ...
25 آذر 1393

شروع زندگی ما...

سلام عزیزم امروز که دارم این مطلبو میذارم شما هنوز نیستی خاطرات زندگی مون رو برات میذارم به امید روزی که کنارم باشی من و بابا سعید 16فروردین 92روز جمعه عقد کردیم.من ترم آخر بودم تقریبا سه ماه از درسم مونده بود بخاطر همین سه ماه اول یکم بهمون سخت گذشت آخه من میرفتم مشهد بعد از فارغ التحصیلی همه چیز عالی شد روزای خوبی داشتیم و داریم کنار هم 23خرداد93 روز جمعه مصادف باتولد امام زمان(عج) جشن عروسیمون بود.جشن مختصری گرفتیم و رفتیم زیر یک سقف خدارو شکر زندگی خوبی داریم فقط وجود شما رو کم داریم گلم....
25 آذر 1393
1